اجتماعی
اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
نویسندگان
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زلال مثل اشک و آدرس teardrop.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 45
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 51
بازدید ماه : 2682
بازدید کل : 33018
تعداد مطالب : 237
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1



آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 237
:: کل نظرات : 23

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 45
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 51
:: بازدید ماه : 2682
:: بازدید سال : 3151
:: بازدید کلی : 33018
وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد

مردک پست که عمری نمک حیدر خورد

نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد

 

ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف

دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد

 

هرچه کردم سپر درد و بلایش گردم

نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد

 

آه زینب تو ندیدی! به خدا من دیدم

مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد

 

سیلی محکم او چشم مرا تار نمود

مادر از من دوسه تا سیلی محکمتر خورد

 

لگدی خورد به پهلوم و نفس بند آمد

مادر اما لگدی محکم و سنگین تر خورد

 

حسن ازغصه سرش را به زمین زد، غش کرد

باز زینب غم یک مرثیه ی دیگر خورد

 

قصه ی کوچه عجیب است (مهاجر) اما

وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد

http://deltang.blog.ir

تعداد بازدید از این مطلب: 133
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : یک شنبه 25 اسفند 1392
نظرات
مادر.آنا

خدا و کودک

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:

می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید

اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟

خداوند پاسخ داد: در میان تعداد بسیاری از فرشتگان

من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد

اما کودک هنوز اطمینان نداشت که می خواهد برود یا نه

گفت : اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند.

خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد

تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود

کودک ادامه داد: من چگونه می توانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟...

خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشتهّ تو، زیباترین و شیرینترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد

و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.

کودک با ناراحتی گفت: وقتی می خواهم با شما صحبت کنم ،چه کنم؟

اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت:

فرشته ات دست هایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می دهد که چگونه دعا کنی.

کودک سرش را برگرداند و پرسید:

شنیده ام که در زمین انسان های بدی هم زندگی می کنند،چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟

فرشته ات از تو مواظبت خواهد کرد ،حتی اگر به قیمت جانش تمام شود .

کودک با نگرانی ادامه داد:

اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود.

خداوند لبخند زد و گفت:

فرشته ات همیشه دربارهّ من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت

گر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود

در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد.

کودک فهمید که به زودی باید سفرش را آغاز کند.

او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید:

خدایا ! اگر من باید همین حالا بروم پس لطفآ نام فرشته ام را به من بگویید..

خداوند شانهّ او را نوازش کرد و پاسخ داد:

نام فرشته ات اهمیتی ندارد، می توانی او را ...

*** مـادر***

صدا کنی.

 

........................................................

گوزل آنام

سنی چوخ ایستییرم

مادر 

دوستت دارم!

...............................

تعداد بازدید از این مطلب: 121
برچسب‌ها: مادر ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : شنبه 24 اسفند 1392
نظرات
دستان خدا را حس می کنی

روزهای بارانی سر به هوا می شوم

دنبال دستانی می گردم که با گرمی اشکان ابر مرا در آغوش گرفته است

ای تو

که زیر بارانی

دستان خدا را حس می کنی

که نوازشت می کنند

خدایا چقدر عاشقانه مرا دوست داری

شرمنده ی همیشگی ات .......

تعداد بازدید از این مطلب: 132
برچسب‌ها: خدا ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : پنج شنبه 22 اسفند 1392
نظرات
نگاه به زندگی

همه چیز به نگاه تو بر می گرده ...

صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود!

با خودش گفت: هییم! مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره!

و موهاشو بافت و روز خوبی داشت!

فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو رو سرش مونده بود!

هیییم! امروز فرق وسط باز میکنم! این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت!

پس فردای اون روز تنها یک تار مو رو سرش بود!

اوکی امروز دم اسبی میبندم! همین کار رو کرد و خیلی بهش میو...مد!

روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود!!!

فریاد زد: ایول!!! امروز درد سر مو درست کردن ندارم!

.........

همه چیز به نگاه تو بر میگرده ...

هر کسی داره با زندگیش می جنگه ...

پس سعی کن با مشکلاتت کنار بیایی ... !

تعداد بازدید از این مطلب: 145
برچسب‌ها: دید , نگاه , باور ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : چهار شنبه 21 اسفند 1392
نظرات
تو هم همونی هستی که همه می‌گن؟

 

روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه می‌کند.

شاگردان گفتند: ” کسی چیزی به شما گفته؟ لاتی، چاقو کشی چیزی شما را اذیت و آزار کرده؟

شیخ جعفر در میان گریه ها گفت: ”آری... یکی از لات های این اطراف حرفی به من زد

همه نگران شدند که بی احترامی به ایشان کرده باشد. گفتند ”چه گفت؟ چه کسی بود؟ چه شد؟

شیخ جعفر گفت: ”یکی از لات های این اطراف آمد و به من گفت:

 ”شیخ جعفر! من همونی هستم که همه می‌گن،...

تو هم همونی هستی که همه می‌گن؟

و باز صدای گریه های شیخ جعفر بلند شد..

....

.

تعداد بازدید از این مطلب: 137
برچسب‌ها: شیخ , جعفر , عرفان , گریه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : سه شنبه 20 اسفند 1392
نظرات
یادیندا ساخلا آماندیر اونوتماها!! قاداسی

سئوینجیدیم سورادان دونموشم آها قاداسی

باشیندان آت منه بئل باغلاما داها قاداسی

 

ایشیقلی دویغولاریم گون به گون کدرلندی

بوروندو طالحیمین آیناسی آها قاداسی

 

منی اونوت ساری تئللیم ، آما منیم قاپیمی

یادیندا ساخلا آماندیر اونوتماها!! قاداسی

 

واریم یوخوم بو غزلدیر اودا سنین ،گوروسن؟

دیلنچی هاردا وئرر وار یوخون شاها؟قاداسی

 

بو دونیا بیزلری بیر قول کیمی اوجوز توتموش

دئمه بازاردا ساتاندا ساتار باها قاداسی

 

اوزون ووروب قولاق آردینلیقا ائشیتمه یه جک

یالان یئره منی تاپشیرما آللاها قاداسی...

شاعر: مهران عباسیان

وبلاگ ساری غزل

تعداد بازدید از این مطلب: 217
برچسب‌ها: شعر , ترکی , مهران , عباسیان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : سه شنبه 20 اسفند 1392
نظرات
عشق...ولی دوستی....

عشق با لبخندی شروعی میشه، با بوسه ای رشد می کنه

 و با اشکی خاتمه پیدا می کنه

 

Love starts with a smile, grows with a kiss, and

 ends with a tear

ولی

But

دوستی واقعی هرگز انتها نداره

True friendship never ends

تعداد بازدید از این مطلب: 128
برچسب‌ها: عشق , دوستی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : دو شنبه 19 اسفند 1392
نظرات
من هر چه خواستم،خدا بهترین ها را داد!

من هر چه خواستم،خدا بهترین ها را داد!

- من قدرت خواستم و خدا مشکلاتی در سر راهم قرار داد تا قوی شوم.

- من دانایی خواستم و خدا به من مسایلی داد تا حل کنم.

- من سعادت و ترقی خواستم و خدا به من قدرت تفکر و قوت ماهیچه داد تا کار کنم.

- من جرات خواستم و خدا موانعی سر راهم قرار داد تا بر آن ها غلبه کنم.

- من عشق خواستم و خدا افرادی به من نشان داد که نیازمند کمک بودند.

- من محبت خواستم و خدا به من فرصت هایی برای محبت داد.

- من به هر چه که خواستم نرسیدم ...اما به هر چه که نیاز داشتم، دست یافتم.

- بدون ترس زندگی کن، با همه مشکلات مبارزه کن و بدان که می توانی بر تمام آن ها غلبه کنی.

تعداد بازدید از این مطلب: 127
برچسب‌ها: خدا , نیاز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : یک شنبه 18 اسفند 1392
نظرات
خسته از گذشته

 

خسته از گذشته در حال خوابیده ایم

و خواب آینده را می بینیم.

تعداد بازدید از این مطلب: 139
برچسب‌ها: گذشته , آینده , حال ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : سه شنبه 13 اسفند 1392
نظرات
شيرينى يادت را به من بچشان

توفیق حضور

آنگاه كه نماز را به پايان آوردى ، سر به سجده نهاده و بگو

 اللهم ارزقنى حلاوه ذكرك و لقائك و الحضور عندك

خدايا! شيرينى يادت را به من بچشان ،

 خدايا! ديدارت را روزى من بگردان .

پروردگارا! توفيق حضورت را به من عنايت به فرما

منبع:صراط سلوک علامه حسن زاده آملی

تعداد بازدید از این مطلب: 175
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
نظرات
فیکرین هایاندادی نه چاتیلمیش قاشین باجی؟

 

 

بیریئنی عاشورایی غزل :

 

فیکرین هایاندادی نه چاتیلمیش قاشین باجی؟

 

منسیز نئجه بلا چکه جکدیر باشین باجی؟

 

 

 

آغلا یاواش یاواش سو چیله من گئدن یولا

 

بلکه اوتاندیرا فراتی گوز یاشین باجی

 

 

 

فیکریم سنین یانیندا قالیب نیسگیلیم گلیر

 

گئتسم ایکی الین اولاجاق بیر باشین باجی

 

 

 

من بوردا اولماسام داریخارسان، بو کوفه نین

 

مندن سورا یاواشجا آتارسان داشین باجی

 

 

 

باس باغرینا قوجاقلا منی گل حلاللاشاق

 

گئتسه داها قاییتمایاجاق قارداشین باجی

 

 

 

بو قانلی صفحه ده سنی سورگون چکن زامان

 

باشسیز چکیبدی قارداشیوی نقاشین باجی...

شاعر :مهران عباسیان

 

 

 

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 199
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : دو شنبه 5 اسفند 1392
نظرات
یک شبی مجنون نمازش را شکست

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او
پر زلیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو ... من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا برنیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم

تعداد بازدید از این مطلب: 138
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : دو شنبه 5 اسفند 1392
نظرات
چشم و هم چشمی

چشم و هم چشمی                  

...ملّانصرالدین به نزد دوستش رفت و گفت:«ببین فلانی؛ خیلی دلم به حالت می سوزد.» مرد گفت:«برای چه؟» ملا گفت:«به خاطر این که بعد از مدّت ها جنگ و دعوا با عیالم امروز رفته بودم بازار و هر چه می خواست برایش خریدم.» دوستش گفت:« خوب این قضایا چه دخلی به من دارد؟»

ملّا گفت:« اتفاقاً خیلی هم به تو مربوط است. آخر وقتی زن تو ببیند که من برای عیالم کفش و لباس خریده ام؛ او هم حسادتش گُــل می کند و از روی چشم و هم چشمی با تو دعوا راه می اندازد و تا خواسته اش را برآورده نسازی ؛ دست از سرت بر نمی دارد.به همین دلیل است که می گویم به تو هم مربوط است.»

نکته: چشم و هم چشمی و حسادت و رقابت از آفات خود کم بینی است.فردِ با عزّت نفس بر اساس معیارها و اصول خود زندگی می کند و توجّهی به آنچه دیگران انجام می دهند ندارد.

  امّا زندگی فرد خودکم بین مُتأثّر از ملاحظات و شرایط بیرونی از جمله رفتار دیگران است.هر اقدامی که آن ها انجام دهند به فرد خود کم بین مربوط است؛ اگر آن ها فلان خانه و ماشین را دارند او هم باید داشته باشد.

اگر دیگران برای تعطیلات به فلان جا می روند ، او هم باید همان جا برود.

اگر دیگران چنین و چنان مراسم عروسی، تولّد و ختم برگزار کرده اند، او هم باید کم نیاورد و مجالس آنچنانی داشته باشد.

اگر دیگران فرزندشان را به فلان مدرسه فرستاده اند، او هم باید چنین کند.اگر دیگران بینی شان را عمل کرده اند؛ او هم نباید کم بیاورد و باید بینی اش را عمل کند.     

   واگر...

این لیست پایانی نخواهد داشت.در یک میدان ورزشی مثلا در مسابقه ی دو ، یک ورزشکار مرتّب موقعیّت خود را با دیگر دوندگان می سنجد تا بازنده ی مسابقه نباشد.

            زندگی برای فرد حسود یک مسابقه است.مسابقه ای برای«کم نیاوردن»مسابقه ای که باید دایم متوجه ی رقبا باشد تا از آن ها عقب نیفتد و باید کارهایی انجام دهد تا شایستگی و قدرت خودش را به اثبات برساند.مهم ترین نتیجه ای که این شیوه ی زندگی؛ یعنی چشم و هم چشمی به بار می آورد، خداحافظی آرامش و شادی از زندگی ها است.

ــ قدرت با دیگران رفاقت می کند و ضعف رقابت.

منبع: کتاب«ملانصرالدین زندگی خویشتنیم.مولف: مسعود لعلی انتشارات بهارسبزچاپ چهارم1390 صفحه71.72

تعداد بازدید از این مطلب: 146
برچسب‌ها: چشم و هم چشمی , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : شنبه 3 اسفند 1392
نظرات
دست خدا

بسم الله

كه بگویی دست تو همان دست خدا می شود و با دست خدا كه غذا بخوری سیر می شوی

* انسانی كه طول امل و آرزوی دراز و زیاد دارد هر چه را خداوند به او داده و می دهد اصلاً نمی بیند

 چون حواسش جای دیگر است و به نداده هاست .

 

* وقتی به خانه فقیرتر از خودت می روی و مهمان می شوی از خدا شاكر می شوی . وقتی به خانه غنی تر از خودت می روی و مهمان می شوی ، یا خدای ناكرده خودت خُلقت تنگ می شود و از خدا دلگیر می شوی و یا زنت به تو می گوید تو اصلاً به فكر زندگی ما نیستی ، اصلاً تو عرضه نداری . در نتیجه رابطه بین شما به هم می خورد . پس مصلحت در این است كه در امور دنیوی با پایین تر از خودت بنشینی .

مصباح الهدی

تعداد بازدید از این مطلب: 210
برچسب‌ها: خدا ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : شنبه 3 اسفند 1392
نظرات
بدتر از مرگ

بهتر از زندگی و بدتر از مرگ

امام حسن عسگری علیه السلام می فرمایند:


 
«خَيْرٌ مِنَ الْحَياةِ ما إِذا فَقَدْتَهُ أَبْغَضْتَ الْحَياةَ وَ شَرُّ مِنَ الْمَوْتِ ما إِذا نَزَلَ بِكَ أَحْبَبْتَ الْمَوْتَ.»:


بهتر از زندگى چيزى است كه چون از دستش دهى، از زندگى بدت آيد،

و بدتر از مرگ چيزى است كه چون به سرت آيد مرگ را دوست بدارى.

تعداد بازدید از این مطلب: 155
برچسب‌ها: بدتر از مرگ ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : محمد مهدی ارحمی خواجه
تاریخ : پنج شنبه 1 اسفند 1392
نظرات

درباره ما
این کوه ها ی رنگی در بخش خواجه در 25 کیلومتری شهر تبریز واقع شده که از عجایب خلقت می باشد *********************************** خدایا من در کلبه فقیرانه ی خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری من چون تویی دارم و تو چون خود نداری "امام سجاد علیه السلام"##########################################کپی از مطالب مجاز است به شرط سه صلوات بر ای سلامتی و تعجیل ظهور آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ********************************** به وبلاگ خود خوش آمدید
منو اصلی
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید